حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم این وبلاگو واسه همه بروبچ طراحی کردم.امیدوارم خوشتون بیاد.نظر بزارین تا با کمک هم مشکلات وبلاگو رفع کنیم.
با تشکر بهزاد ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() درباره وبلاگ صفحات وبلاگ
- کشاورز و زن غرغرو: مرد کشاورزی زن نق نقویی داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزی شکایت می کرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش در مزرعه شخم می زد. یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی به پشت سر زن زد و در دم کشته شد. در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیم می شد، مرد گوش می داد و به نشانه تصدیق سر خود را بالا و پایین می کرد اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک می شد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را به نشانه مخالفت تکان می داد. پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید. موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
|
|